Page 40 - Nuevo
P. 40
« آخرین عبور ستاره هالی در سال۱۹۸۶(۱۴۰۰براساس تقویم اس می)همچنین از نظر خدا، باهمزمانی آن با سال آمدن حضرت مهدی (ع)، تعیین شده است که قسمتی از سرنوشت خلق شده توسط خدا است. آن به این معنا است که چگونه این نشانه، که یکی از نشانه های آمدن
حضرت مهدی (ع) است،۱۴۳۰ سال پیش، توصیف شده است که « یک ستاره دنباله داری از شرق خواهد درخشید» همانطور که اتفاق افتاد و مردم شاهد عبور این ستاره دنباله دار، این پدیده مهم آسمانی بودند.
"The latest passage of the comet in 1986 (in the 1400s according to the Islamic calendar) is also determined in the sight of Allah to coincide with the years of the coming of Hazrat [Great Presence] Mahdi (as) as part of the destiny created by Him. It is significant how this portent, one of the signs of the coming of Hazrat Mahdi (as) described 1430 years ago as "a comet shedding illumination from the east" was fulfilled as people watched the passage of this comet, a major
celestial phenomenon."
در آن روزهای ماه فوریه سال ۱۹۸۶، زمانیکه ستاره هالی در حال گذر بود در حال انجام ماموریت عرفانی در شهر بوینوس آیرس، آرژانتین ، من اولین Initiation آتش [توضیح مترجم: زمانیکه سالک علوم و اسرار الهی را دریافت میکند] را دریافت کردم.
On those days of the month of February 1986 during the passage of Halley's Comet, while carrying out the Gnostic Mission in the City of Buenos Aires, Argentina, my Inner Master received The First Initiation of Fire.
«... من آگاهانه بدنم را ترک کردم و به جستجوی استاد بزرگ ربولو Rabolú رفتم در حالیکه نام او را در خیابان ها فریاد میزدم. من به یک خانه سفید رسیدم، و شما را پیدا کردم، استاد، در یک اتاق کار بودید، در آنجا مردان و زنان ساده ای تحت هدایت شما کار میکردند. من از استاد Rabolú سوال کردم و خودتان به من گفتید:«بله، من هستم، داخل شو!» من یک مانترای
محافظت کننده خوندم [توضیح مترجم: کلمه های مخصوصی که برای ازبین بردن نیروهای شیطانی دراسترال بکار برده میشود] و شما حرکتی نکردید و همانجا ماندید.[توضیح مترجم: از آنجایی که مستر همچنان همانجا بود این نشان میداد که او یک مستر واقعی است]»
"... I consciously left my body and went in search of Venerable Master Rabolú, shouting his name
in all the streets. I arrived at a whitened house, and I found You, Master, in a workroom where some simple men and women were working under your guidance. I asked for Master Rabolú, and You yourself said to me: "Yes, here I am, come in!". I conjured You and You remained the same."
«ب فاصله، در آن اتاق کار ،خودم را بصورت تمام قد در جلوی یک آینه بسیار بزرگ دیدم. من خودم را مانند مرده ای دیدم که با چشمانی نیمه باز بتازگی از قبر بیرون آمده است. فورا به شما گفتم:» «مسترربولو Rabolú شما از ما خواستید که ت ش کنیم که آگاهانه از بدن خارج شده و به آسترال برید و به تا ر دوم حضور پیدا کنید، واکنون من آگاهانه در مقابل شما ایستاده ام».
"Immediately, in that workroom, I saw myself fulllength, standing before a giant mirror, I saw myself cadaverous, as if I had recently come out of a grave, and with eyes half open. Right away